پرش لینک ها

ماراتن در مه: مدیران عامل در دل بی‌ثباتی

اگر علاقه‌مند به فهم عمیق‌تری از مدیرعاملی در ایران هستی، این اپیزود از پادکست منسان برای شماست. هم داده دارد، هم روایت. هم راهکار دارد، هم حرف دل مدیران عامل.

پیشنهاد پادکست به دیگران:

تا حالا شده احساس کنید تمام تصمیم‌های مدیریتی‌تون مثل دویدن در مه غلیظ باشه؟ نه راهو درست می‌بینی، نه مقصدو، نه حتی نفر بغل‌دستی‌تو. فقط می‌دونی باید بدوی. حالا تصور کن توی چنین شرایطی، مدیرعامل یک شرکت ایرانی باشی؛ با هزار مسئله کوچک و بزرگ. از نوسانات دلار گرفته تا تصمیمات دولت، از کمبود نقدینگی تا توقع ذی‌نفعان.

در اپیزود جدید پادکست منسان، با الهام از گزارش مدیران عامل ایلیا، وارد دنیای مدیران عامل شدیم.

خلاصه‌ای از مباحث مطرح شده:

  • مدیرعاملی در ایران یعنی ماراتن در مه 
  •  بلندمدت‌نگری در فضای کوتاه‌مدت‌زده 
  •  استعاره «ماراتن در مه»از نگاه اعداد 
  • مهارتی حیاتی برای مدیرعامل: هنر ناراحت نشدن 
  •  چالش نقدینگی؛ راهکار اول: دریافت وام 
  •  راهکار دوم: کاهش هزینه‌های عملیاتی 
  •  راهکار سوم: جذب سرمایه‌گذار یا ادغام و تملیک؟ 

مدیرعاملی در ایران یعنی ماراتون در مه

این استعاره به‌خوبی وضعیت پیچیده و مبهم مدیرعاملی در ایران را توصیف می‌کند؛ مثل دویدن در مسیر مسابقه‌ای طولانی، اما در هوایی مه‌آلود که حتی چند قدم جلوتر هم قابل دیدن نیست. چرا این تصویر انقدر دقیق است؟ چون مدیران عامل ایرانی باید بدون اطلاعات کافی درباره آینده تصمیم بگیرند، در شرایطی پر از ابهام، ناپایداری اقتصادی، تغییرات ناگهانی سیاست‌گذاری و بی‌اعتمادی‌های درونی سازمانی.

مثلاً فرض کنید می‌خواهید برای سال آینده نیروی جدید جذب کنید؛ اما نرخ ارز، سیاست واردات، یا حتی وضعیت تامین مالی شرکت در شش ماه آینده مشخص نیست. یا برنامه‌ریزی برای توسعه یک محصول جدید، در حالی که هیچ تضمینی برای ثبات مواد اولیه یا تأمین‌کننده‌ها وجود ندارد. این همان «مه» است. و در عین حال چون باید برای بقا بجنگید، ایستادن هم گزینه نیست. باید دوید، با شهود، تجربه، و امید به اینکه مسیر درست را تشخیص داده‌اید.

بلندمدت‌نگری در فضای کوتاه‌مدت‌زده

«ما جامعه‌ای کوتاه‌مدتیم.» این جمله شاید خلاصه‌ترین تحلیل فرهنگی این اپیزود باشد. طبق مدل فرهنگی هافستد (Hofstede)، که یکی از مشهورترین چارچوب‌های تحلیل فرهنگ‌های ملی است، یکی از ابعاد مهم بررسی‌شده، «گرایش بلندمدت در برابر گرایش کوتاه‌مدت» (Long-Term vs. Short-Term Orientation) است. کشورهایی با نمره بالا در این شاخص، تمایل دارند به آینده فکر کنند، پس‌انداز کنند، و صبورانه سرمایه‌گذاری کنند؛ اما کشورهایی با نمره پایین، بیشتر روی نتایج فوری، سنت‌ها و پاسخ‌های احساسی تمرکز دارند.

در این شاخص، ایران نمره پایینی دارد؛ یعنی فرهنگ عمومی، چه در سطح مردم، چه دولت و چه کسب‌وکار، بیشتر تمایل دارد به تصمیمات زودبازده فکر کند تا برنامه‌ریزی‌های بلندمدت.

اما چرا این‌طور شده؟ بخشی از پاسخ، تاریخی است: ما در قرن گذشته با بحران‌های پرتعداد مواجه بودیم — انقلاب، جنگ، تحریم، تورم افسارگسیخته، بی‌ثباتی قوانین. در چنین فضایی، هرگونه برنامه‌ریزی بلندمدت بارها و بارها بی‌اثر شده و حتی گاهی به ضرر تمام شده است. بنابراین جامعه به‌تدریج یاد گرفته برای امروز زندگی کند، نه فردا.

و در حال حاضر هم، شرایط اقتصادی و سیاسی ناپایدار، تغییرات ناگهانی نرخ ارز، و نبود افق روشن برای سرمایه‌گذاری، باعث شده حتی اگر کسی بخواهد بلندمدت فکر کند، باید انرژی زیادی صرف کند!

«تو ایران، نه فقط مردم، حتی دولت و کسب‌وکارها هم کوتاه‌مدت فکر می‌کنن!»

هنر ناراحت نشدن؛ مهارتی حیاتی برای مدیرعامل‌ها

در فضای پرتنش امروز، یکی از مهم‌ترین مهارت‌ها برای یک مدیرعامل، تحمل «ناراحتی» است. خیلی ساده: باید بلد باشی ناراحت نشی و سعه صدر بالایی داشته باشی.

چالش نقدینگی: وام بگیریم یا نه؟

نقدینگی مثل خون در رگ‌های سازمان است. اما وقتی پول نیست، چه باید کرد؟ اولین راهکاری که بسیاری از مدیران به سراغش می‌روند: وام گرفتن. اما آیا این نسخه همیشه مفید است؟

«وام گرفتن کار خوبیه… ولی وقتی برای توسعه‌ست، نه پوشش هزینه‌های جاری.»

چالش اصلی اینجاست: وقتی نقدینگی کم است، خیلی‌ها سراغ وام می‌روند با این فرض که «از این ستون به اون ستون فرجه»

کاهش هزینه‌های عملیاتی؛ فقط تعدیله؟

در سال جدید، اولویت اول مدیران عامل کاهش هزینه است. اما این کاهش، الزاماً به معنی تعدیل نیست. گاهی یعنی اصلاح فرایندها، توقف توسعه بازار جدید، کم‌کردن هزینه تحقیق و توسعه، یا حتی تعطیلی شعب غیرضروری. اگر چه به نظر می‌رسد در سال پیش‌رو با موجی از تعدیل نیرو در برخی صنایع مواجه باشیم.

کاهش هزینه عملیاتی اگر دقیق و سریع اجرا نشود، این کاهش‌ها ممکن است تبدیل به یک شکست در کل سازمان شود.

راهکار سوم: جذب سرمایه‌گذار یا ادغام و تملیک؟

در بین شرکت‌هایی که نمی‌توانند وام بگیرند یا دیگر جایی برای کاهش هزینه ندارند، گزینه سوم مطرح است: جذب سرمایه‌گذار یا رفتن به سمت ادغام و تملیک (M&A).

هرچند کمتر به ادغام و تملیک پرداخته شده، اما در اکوسیستم امروز ایران، این گزینه راهکار مناسبی برای حل چالش نقدینگی به نظر می‌رسد؛

در یوتیوب ببینید:

  منابع تکمیلی:

گزارش مدیران عامل ایلیا ۱۴۰۴
مستند بانوی گل سرخ 
مستند توران خانم

همکاری با ما

اطلاع از شرایط اسپانسرشیپ

حمایت از پادکست

برای علاقه‌مندان به حوزه منابع انسانی